دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مجله علوم پزشکی صدرا
2322-4339
8
1
2019
12
22
بررسی دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی شیراز در مورد نحوه آموزش ترمیمهای کامپوزیت خلفی
1
10
FA
مریم
فیروزمندی
0000-0002-5510-0506
استادیار گروه آموزشی ترمیمی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شیراز
firouzmandi@sums.ac.ir
10.30476/smsj.2020.82991.1045
<strong>مقدمه: </strong>استفاده از کامپوزیت در ترمیم دندانهای خلفی به عنوان یک ترمیم موفق و ثابت شده مورد تأیید قرار گرفته و همزمان با افزایش تقاضا برای دریافت این ترمیمها، دانشکدههای دندانپزشکی نیز مبحث کامپوزیتهای خلفی را به دانشجویان خود آموزش میدهند؛ هرچند ارزیابیهای محدودی درباره دیدگاه دانشجویان نسبت به کارآیی این آموزشها صورت گرفته است. براین اساس، تحقیق حاضر با هدف تعیین دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی دانشگاههای علوم پزشکی شیراز و آزاد شیراز نسبت به چگونگی آموزش کامپوزیتهای خلفی انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها: </strong>در یک تحقیق توصیفی، 180 دانشجوی سالهای 5 و 6 دندانپزشکی در این دو دانشکده، بر اساس لیست موجود و به صورت سرشماری انتخاب و با استفاده از پرسشنامه با روایی و پایایی تأییدشده ارزیابی شدند. پرسشنامه، جنبههای مختلفی از چگونگی آموزش کامپوزیتهای خلفی به همراه تواناییهای دانشجویان در این مبحث را شامل میشد. دادهها به صورت توصیفی ارزیابی و مقایسات آماری نیز با استفاده از آزمونهای student t و chi-square برحسب دانشکده دندانپزشکی محل تحصیل یا جنس تجزیه و تحلیل شد.<br /> <strong>یافتهها: </strong>در بیشتر موارد، دیدگاههای متوسطی درباره اکثر مباحث مرتبط با آموزش کامپوزیتهای خلفی در میان دانشجویان دیده شد، هرچند 0/52 درصد و 3/48 درصد، توانایی خود در ترمیم حفرات یک سطحی و دوسطحی در دندانهای خلفی با کامپوزیت را خوب ارزیابی کردند. بر اساس اعتقاد 2/41%، میزان تدریس مبحث کامپوزیتهای خلفی در برنامه آموزش نظری در مقایسه با آمالگام ضعیف برآورد شد. بهداشت دهان ضعیف بیمار (5/87 درصد)، استعداد بیمار به پوسیدگی (4/79 درصد) و همکاری ضعیف بیمار حین درمان (6/70 درصد) نیز به عنوان بیشترین موارد عدم کابرد کامپوزیتهای خلفی گزارش شدند. هنگام ترمیم حفرات کلاس I و II، در 0/80% و 3/85% موارد، آمالگام به کامپوزیت ترجیح داده شده و به طور میانگین، دانشجویان 2/10 دندان خلفی یک سطحی، 9/9 دندان دوسطحی و 2/5 دندان خلفی سهسطحی را با کامپوزیت ترمیم کرده بودند.<br /> <strong>بحث و نتیجهگیری: </strong>با وجود برخی نکات مثبت در آموزش کامپوزیتهای خلفی، آمالگام مادة ارجح در ترمیمهای خلفی صورت گرفته در این دانشکدهها بوده و نیاز به توجه جدیتر به مبحث آموزش کامپوزیتهای خلفی و تلاش برای یکسانسازی آموزشها بر اساس یک دستورالعمل واحد احساس میگردد.
کامپوزیتهای خلفی,آموزش,دانشجویان دندانپزشکی
https://smsj.sums.ac.ir/article_46484.html
https://smsj.sums.ac.ir/article_46484_e8a50715a6189a6b367688538ba1da9a.pdf
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مجله علوم پزشکی صدرا
2322-4339
8
1
2019
12
22
همسنجی تاثیر بسته زوج درمانی تلفیقی سیستمی (بوئن) و هیجان مدار (جانسون) و زوج درمانی یکپارچه بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت
11
28
FA
مریم
حقانی
0000-0001-7703-1866
دانشجوی دکتری روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
maryamhaghani96@yahoo.com
احمد
عابدی
0000-0001-8167-942X
دانشیار رشتۀ روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، گروه روانشناسی و آموزش کودکان با نیازهای خاص، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
a.abedi44@gmail.com
مریم
فاتحی زاده
دانشیار رشتۀ مشاوره، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
m.fatehizade@edu.ui.ac.ir
اصغر
آقایی
0000-0003-2253-9229
استاد گروه روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
aghaeipsy@gmail.com
10.30476/smsj.2020.82902.1040
<strong>مقدمه:</strong> افشای خیانت تاثیرات مخرب و تکان دهندهای بر خانواده میگذارد ومیتواند آن قدر شدید و غیر قابل کنترل باشد که در عملکرد روزانه و تمرکز اعضای خانواده، اختلال ایجاد کند و کیفیت زندگی زناشویی را به خطر بیاندازد. بنابراین اعمال مداخلاتی جهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت، از مهمترین اقدامات روانشناسان است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر همسنجی تاثیر بسته زوج درمانی تلفیقی سیستمی (بوئن) و هیجان مدار (جانسون) و زوج درمانی یکپارچه بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت بود.<br /> <strong>مواد و روشها:</strong> پژوهش حاضر از نوع روش نیمهتجربیباطرحتک آزمودنی است که در آن از طرحA B <strong> </strong>استفاده شد. در این پژوهش12 بار اندازهگیری (4 بار به عنوان خط پایه، 4 بار طی درمان و 4 بار نیز در مرحلهی پیگیری) به عمل آمد.از بین زوجین آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز و کلینیکهای شهر اصفهان 6 زوج (12 نفر) شیوه هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروههای بسته زوجدرمانی تلفیقی سیستمی (بوئن) و هیجانمدار (جانسون) (3 زوج) و زوج درمانی یکپارچه (3 زوج) گمارده شدند. سپس مداخله به مدت 15 جلسه بسته زوجدرمانی تلفیقی سیستمی (بوئن) و هیجانمدار (جانسون) برای گروه اول و 8 جلسه زوج درمانی یکپارچه برای گروه دوم اجرا شد. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت زناشویی (QMI) بود. تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل دیداری نمودارها و با استفاده از تعیین درصد بهبودی انجام شد.<br /> <strong>یافتهها:</strong> هر دو مداخله بسته زوج درمانی تلفیقی سیستمی (بوئن) و هیجان مدار (جانسون) و زوج درمانی یکپارچه بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت دارای اثرات ماندگار هستند.<br /> <strong>بحث و نتیجهگیری:</strong> بسته زوجدرمانی تلفیقی سیستمی (بوئن) و هیجانمدار (جانسون) و زوجدرمانی یکپارچه میتوانند نقش مهمی را در بهبود کیفیت زندگی زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت داشته باشند.
خیانت,کیفیت زندگی,زوج درمانی
https://smsj.sums.ac.ir/article_46486.html
https://smsj.sums.ac.ir/article_46486_db94c5b515391aaa412209d8409e797a.pdf
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مجله علوم پزشکی صدرا
2322-4339
8
1
2019
12
22
بررسی اثر عصاره جینکو بیلوبا در کاهش همولیز القا شده توسط ماده اکسیدان t-BHP در گلبولهای قرمز بیماران با کمبود آنزیم گلوکز-۶-فسفات دهیدروژناز
29
38
FA
مهران
کریمی
0000-0001-8555-1001
دکتری، دانشیار، مرکز تحقیقات هماتولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
karimim@sums.ac.ir
فرزانه
فروغی نیا
0000-0003-3993-2043
دکتری، استادیار، گروه داروسازی بالینی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
farzanehforoughinia@yahoo.com
جابر
ایمانی فرد
کارشناسی ارشد، مربی، مرکز تحقیقات تالاسمی و هموفیلی، بیمارستان دستغیب، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
imanifard@yahoo.com
محمد مهدی
زرشناس
دکتری، استادیار، گروه داروسازی سنتی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
zarm@sums.ac.ir
10.30476/smsj.2020.82721.1035
<strong>مقدمه</strong>: کمبود آنزیم گلوکز 6-فسفات دهیدروژناژ (G6PD)، یکی از شایعترین اختلالات آنزیمی گلبولهای قرمز خون است که بیش از 400 میلیون نفر را در جهان درگیر کرده است. گلبولهای قرمز با کمبود G6PD، ظرفیت آنتیاکسیدانی کمی داشته و نسبت به همولیز ناشی از ترکیبات شیمیایی مانند داروها و مواد خوراکی اکسیدان مستعد میکند. بر این اساس، آنتیاکسیدانها میتوانند نقشی حیاتی در پیشگیری از بروز آسیب اکسیداتیو به گلبولهای قرمز در این بیماران بازی میکنند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر عصاره جینکو بیلوبا در پیشگیری از همولیز گلبولهای قرمز ناشی از تماس با ماده شیمیایی t-BHP در بیماران مبتلا به کمبود این آنزیم انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها:</strong> 21 بیمار مرد با تشخیص قطعی کمبود شدید آنزیم (G6PD) که همگی حداقل یک اپیزود حمله همولیتیک را تجربه کردهاند وارد مطالعه شدند. جهت القا همولیز نمونه خون بیماران در معرض t-BHP، ماده اکسیدان، قرار گرفت. در مرحله بعد غلظتهای مختلف عصاره جینکو بیلوبا جهت بررسی پیشگیری از بروز همولیز گلبولهای قرمز مورداستفاده قرار گرفت.<br /> <strong>یافتهها:</strong> نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره جینکو بیلوبا موجب کاهش وابسته به غلظت همولیز گلبولهای قرمز در معرض t-BHP میشود. غلظتهایµg/m300 وµg/m400 عصاره جینکو بیلوبا منجر به کاهش قابل توجه در همولیز نسبت به گروه کنترل شدند.<br /> <strong>بحث و نتیجهگیری</strong>: با توجه به نتیجه این مطالعه، عصاره جینکو بیلوبا میتواند باعث کاهش همولیز ناشی از ترکیبات اکسیدان در بیماران مبتلا به کمبود آنزیم G6PD و مشکلات ناشی از آن شود؛ بنابراین میتوان به بیمار توصیه کرد که مکمل جینکو را قبل از تماس با مواد اکسیدان مصرف کند.
عصاره جینکوبیلوبا,ماده اکسیدان t-BHP,کمبود آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز,گلبول قرمز
https://smsj.sums.ac.ir/article_46487.html
https://smsj.sums.ac.ir/article_46487_4cadaa56f63c74b2a4a75bdec48ed2b0.pdf
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مجله علوم پزشکی صدرا
2322-4339
8
1
2019
12
22
نقش تعدیلکننده انواع جرأت ورزی در رابطه بین خشم و اندیشناکی خشم در بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی اسکلتی مزمن
39
50
FA
معصومه
باقری
0000-0002-8067-2047
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
bagherima420@gmail.com
الهام
عربی
0000-0002-1686-2778
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
arabielham92@gmail.com
سعیده
اسفندیاری
کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
saeedeh.esfandiari@gmail.com
10.30476/smsj.2020.81504.0
<strong>مقدمه:</strong> جرأت ورزی از مؤلفههای مهم در تعیین کیفیت روابط انسانی و مدیریت خشم میباشد. هدف اصلی این مطالعه، بررسی نقش تعدیلکننده انواع جرأت ورزی در رابطه بین خشم و اندیشناکی خشم در بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی اسکلتی مزمن بود.<br /> <strong>مواد و روشها:</strong> بدین منظور، نمونهای 109 نفری از بیماران مبتلا به اختلال درد عضلانی اسکلتی مزمن، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها، مقیاسهای جرأت ورزی سازگارانه و پرخاشگرانه، خشم چندبعدی و اندیشناکی خشم اجرا شد. دادهها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند.<br /> <strong>یافتهها:</strong> نتایج نشان داد که انواع جرأت ورزی در رابطه بین خشم و اندیشناکی خشم در بیماران مبتلا به اختلالات عضلانی اسکلتی نقش تعدیلکننده دارند. جرأت ورزی سازگارانه در رابطه خشم و اندیشناکی خشم، یک تعدیلکننده منفی بود و با مدیریت مناسب خشم اولیه، از شدت اندیشناکی خشم میکاهد. بالعکس، جرأت ورزی پرخاشگرانه در رابطه خشم و اندیشناکی خشم، یک تعدیلکننده مثبت بود و با تشدید خشم اولیه، سبب افزایش اندیشناکی خشم میشود.<br /> <strong>بحث و نتیجهگیری:</strong> بهطورکلی، انواع جرأت ورزی سبب تشدید یا تضعیف زنجیره خشم و اندیشناکی خشم میشود و شدت درد را از این طریق در بیماران مبتلا به اختلال درد مزمن اسکلتی عضلاتی تحت تأثیر قرار میدهد؛ بنابراین بهطور غیرمستقیم، جرأت ورزی سازگارانه و پرخاشگرانه به ترتیب سبب کاهش و افزایش شدت درد در بیماران مبتلا به اختلالات عضلانی اسکلتی میشوند.
خشم,اندیشناکی خشم,جرأت ورزی سازگارانه,جرأت ورزی پرخاشگرانه
https://smsj.sums.ac.ir/article_46488.html
https://smsj.sums.ac.ir/article_46488_2f63114629aedac778597e4837967ee0.pdf
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مجله علوم پزشکی صدرا
2322-4339
8
1
2019
12
22
تأثیر توأمان تمرین هوازی و مکمل جلبک سبزـ آبی (اسپیرولینا) بر شاخصهای تنسنجی و عوامل خطرزای قلبی عروقی در مردان دیابتی
51
62
FA
مژگان
اسکندری
0000-0002-0552-540X
دانشجوی دکتری، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
mozhgan.eskandari@birjand.ac.ir
پریسا
پورنعمتی
استادیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
p.pournematii@gmail.com
بابک
هوشمند مقدم
0000-0002-2036-9492
دانشجوی دکتری، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
b.hooshmand.m@gmail.com
جواد
نوروزی
دانشجوی دکتری، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
j.norouzii@ut.ac.ir
10.30476/smsj.2020.83630.1068
<strong>مقدمه: </strong>مکمل گیاهی جلبک سبزـ آبی (اسپیرولینا) یکی از غنیترین منابع پروتئینی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تعاملی تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل اسپیرولینا بر عوامل تنسنجی و عوامل خطرزای قلبی عروقی در بیماران دیابتی بود.<br /> <strong>مواد و روش: </strong>32 مرد کمتحرک مبتلا به دیابت نوع 2 به شکل تصادفی به چهار گروه: کنترل (C)، تمرین (AT)، مکمل (S) و تمرین همراه با مکمل (AT+S) تقسیم شدند. برنامه گروه تمرین شامل 45 دقیقه تمرین هوازی، سه جلسه در هفته با حداکثر ضربان قلب 65- 60 درصد بود. گروههای (S) و (AT+S)، روزانه دو عدد قرص 500 میلیگرمی اسپیرولینا مصرف کردند. جهت اندازهگیری عوامل خطرزای قلبی عروقی خونگیری از افراد موردمطالعه قبل و بعد از هشت هفته به دنبال 12-10 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. همچنین جهت ارزیابی شاخصهای تنسنجی از روش بیوالکتریکال ایمپدانس استفاده شد.<br /> <strong>یافتهها: </strong>پس از هشت هفته مداخله تمرین هوازی و مصرف مکمل، مقادیر TG، LDL، وزن،BMI، درصد چربی بدن در گروههای (AT، S وAT+S ) کاهش معناداری را نشان داد (05/0P≤)؛ در شرایطی که در گروه (C) این تغییرات معنادار نبود. همچنین در گروههای (AT وAT+S ) سطح کلسترول تام و WHR کاهش ولی HDL افزایش معناداری از خود نشان داد که در گروههای (S وC) این سه شاخص تغییر معناداری نکرد (05/0P≤).<br /> <strong>بحث و نتیجهگیری: </strong>تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل اسپیرولینا میتواند از طریق تأثیر مطلوب بر شاخصهای تنسنجی و عوامل خطرزای قلبی و عروقی، عامل کارآمدی برای پیشگیری و بهبود شاخصهای سندروم متابولیک در افراد مبتلا به دیابت شود.<br />
تمرین هوازی,اسپیرولینا,دیابت نوع 2,اندازههای تنسنجی,عوامل خطرزای قلبی عروقی
https://smsj.sums.ac.ir/article_46489.html
https://smsj.sums.ac.ir/article_46489_c6faf8fdd8369fada12c14bc3d9dbc02.pdf
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مجله علوم پزشکی صدرا
2322-4339
8
1
2019
12
22
پیشبینی اقتدارگرایی در مددجویان زندان بر اساس ساختار تربیتی خانواده: مطالعه موردی در شیراز
63
72
FA
ژیلا
رستگاری نیا
0000-0002-7522-2965
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت آموزشی، واحد کازرون، دانشگاه آزاد اسلامی، کازرون، ایران
zhrastegarinia@gmail.com
علیرضا
قاسمی زاد
0000-0003-2289-3770
استادیار، گروه مدیریت آموزشی، واحد کازرون، دانشگاه آزاد اسلامی، کازرون، ایران
ghasemizad@kau.ac.ir
امین
باقری کراچی
ستادیار، گروه علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
10.30476/smsj.2020.46492
<strong>مقدمه:</strong> یکی از گرایشهای قوی در انسان، «اقتدارگرایی» یا «قدرتطلبی» است که از نخستین سالهای زندگی در انسان ظهور میکند و بهاندازهای که زمینه قدرتنمایی برای فرد فراهم باشد، این گرایش در او فعال میشود و اعمال و رفتارش را جهت میدهد. هدف این مطالعه تعیین اقتدارگرایی در مددجویان زندان میباشد.<br /> <strong>مواد و روش</strong>: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی و از نوع همبستگی میباشد که در زندان مرکزی شیراز انجام شد. جامعه مورد مطالعه تمام زندانیان شهر شیراز بوده که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 374 نفر وارد مطالعه شدند. در این مطالعه از پرسشنامه استاندارد اقتدارگرایی و شیوه فرزند پروری با 82 سؤال استفاده گردید. پایایی پرسشنامه اقتدارگرایی بر اساس آلفای کرون باخ 86% و پرسشنامه والدین با آلفای کرون باخ 82% به دست آمد. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و آزمونهای ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده گردید.<br /> <strong>یافتهها: </strong>یافتهها نشان داد که بین ساختار خانواده در تربیت فرزندان (مددجویان) با میزان اقتدارگرایی آنان رابطه مثبت معنیداری وجود دارد (01/0p<). به این صورت که هرقدر ساختار تربیتی خانواده منفیتر باشد به احتمال 1 صدم خطا، افراد اقتدارگرایی بیشتری خواهند داشت. هرچند ساختار مثبتگرا میتواند منجر به کاهش اقتدارگرایی فرزندان شود اما ساختار منفی گرایی خانواده در تربیت به صورت مستقیم میتواند میزان اقتدارگرایی مددجویان را پیشبینی کند (01/0P < و20/0 Beta =). بین ساختار خانواده طرد کننده و اقتدارگرایی با (233/0 r = ،01/0P <)، خانوادههای پر هرجومرج و اقتدارگرایی با (167/0 r = ،05/0>p ) و همچنین خانوادههای اجبار کننده و اقتدارگرایی با (146 /0r = ،05/0>p ) رابطه معنیداری وجود دارد. هرچند ساختار مثبتگرا میتواند منجر به کاهش اقتدارگرایی فرزندان شود اما ابعاد ساختار منفی گرای خانواده در تربیت شامل خانوادههای طرد کننده (01/0P < و 1820/0 Beta =) و پر هرجومرج با (01/0P < و 1790/0- Beta =) به ترتیب و به صورت مستقیم میتواند میزان اقتدارگرایی مددجویان را پیشبینی کند.<br /> <strong>بحث و نتیجهگیری</strong>: نتایج نشان میدهد ساختار تربیتی خانواده بر میزان قلدری و اقتدارگرایی فرزندان مؤثر میباشد و ساختار خانواده منفی گرایی بر رفتار اقتدارگرایی اثر مستقیم داشته و علاوه براین خانوادههایی با نظام طرد کنندگی و یا اجبار نیز با درصد بیشتری از رفتار اقتدارگرایی فرزندانشان روبرو خواهند شد و این امر مؤید تأثیر خانواده و تربیت خانوادگی بر رفتار آینده فرزندان و سلامت روانی جامعه میباشد.<br />
اقتدارگرایی,خانواده,سلامت روانی,اندازه خانواده
https://smsj.sums.ac.ir/article_46492.html
https://smsj.sums.ac.ir/article_46492_5b98190bc080e5030e6c67efb5603ad9.pdf
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مجله علوم پزشکی صدرا
2322-4339
8
1
2019
12
22
استفاده از آبسلانگ در کاردرمانی بیماران دچار سوختگی ناحیه لب و اطراف دهان به جای اسپیلینت دهانی
73
80
FA
محمد رحیم
زهره اى
0000-0002-7932-7043
کارشناس کاردرمانی و کارشناسی ارشد مشاوره توانبخشی، مرکز آموزشى-درمانى امیرالمؤمنین (ع)، دانشگاه علوم پزشکى شیراز، شیراز ایران
zohreie.mohamad@yahoo.com
مهدی
ایاز
0000-0001-7512-5770
دکتراى پزشکى (استادیار گروه جراحى)، مرکز تحقیقات سوختگی و ترمیم زخم ، مرکز آموزشى-درمانى امیرالمؤمنین (ع)، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
ayazm@sums.ac.ir
10.30476/smsj.2020.82386.1028
سوختگیهای صورت میتوانند موجب اسکار اطراف دهان و تنگى دهان شوند که میکروستومى نام دارد.<span style="text-decoration: line-through;"> </span>یکى از مهمترین و بهترین راهکارها براى جلوگیرى از محدودیت حرکت ناشى از اِسکار، استفاده از آتلها از لحظه سوختگى و استمرار آن است. آتلها انواع مختلفى دارند. ساختن آتلها سخت و وقتگیر و پرهزینه است. جنس آتلها ممکن است فلزى یا سیلیکونى و یا ترکیبات دیگر باشد. در اینجا قصد داریم تا استفاده از آبسلانگ را به عنوان یک آتل دهانی معرفى کنیم. روش استفاده بدین صورت بود که یک سر آبسلانگ را در راستای سطح بیرونی دندانهای بالایی تا دندان ششم داخل دهان میکنیم و آبسلانگ مشابه دیگر را در سمت دیگر دهان با همین روش وارد میکنیم. ازآنجاییکه دندانها از عقب به جلو به هم نزدیک میشوند دو انتهای بیرونى آبسلانگها به هم نزدیک شده و به هم حائل میشوند. این حالت زاویهدار شدن اجبارى ابسلانگها در دهان موجب کشش بر رو گوشه لبها شده و همانند آتل دهانى عمل میکنند. در کل،آتلهای دهانى گران بوده و به راحتی و براى همه در دسترس نیستند. از طرفى چون یکبار مصرف نیستند رعایت نظافت و تمیزى آنها نیز ضرورت دارد. مزایاى آبسلانگ در دسترس بودن، ارزانى، سبکى، یکبار مصرف و بهداشتى بودن آن است. استفاده از آن نیز فوقالعاده ساده و توسط همه قابل استفاده است. بنابراین ما استفاده از آبسلانگ را به عنوان یک وسیله قابل دسترس، ارزان، سبک، ساده و یکبار مصرف و بهداشتى و کارآمد برای جلوگیری از تنگى دهان پیشنهاد میکنیم.<br />
آتل,دهان,تنگى,سوختگى,اسکار
https://smsj.sums.ac.ir/article_46490.html
https://smsj.sums.ac.ir/article_46490_7d3b53178c8f7a39bb0237e249686922.pdf
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مجله علوم پزشکی صدرا
2322-4339
8
1
2019
12
22
بررسی میزان سطح سرمی اینترلوکین 7 در بیماران مبتلا به استئوسارکوما
81
90
FA
حامد
فولادسرشت
0000-0002-6130-7191
دکتری، گروه ایمنی شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
fouladsereshtimmunology@gmail.com
مهیار
ملک زاده
کارشناسی ارشد، مرکز تحقیقات سرطان، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
mahyar.malekzadeh@gmail.com
عباس
قادری
0000-0003-0849-3375
دکتری، گروه ایمنی شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
ghaderia@sums.ac.ir
مهرنوش
درودچی
0000-0003-4067-5400
دکتری، گروه ایمنی شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
mdoroud@sums.ac.ir
10.30476/smsj.2020.81752.1002
سرطان های استخوان اولیه از نوع استئوسارکوما شایعترین اختلالات بدخیمی در دستگاه اسکلتی-عضلانی انسان می باشند. فاکتورهای خطر متعددی از جمله واکنش های التهابی و فاکتورهای ایمونولوژیک در این بیماری معرفی شده اند که از بین آنها میتوان به سایتوکاین ها اشاره کرد. هدف از این مطالعه بررسی میزان سطح سرمی اینترلوکین 7 (IL-7) به عنوان یک سایتوکاین که در مغزاستخوان حضور دارد، در بیماران مبتلا به استئوسارکوما و مقایسه آن با افراد سالم است. در این مطالعه، نمونه های سرمی 28 فرد مبتلا به سرطان استئوسارکوما و 47 فرد سالم بمنظور بررسی سطح سرمی IL-7 با استفاده از تکنیک الایزا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده با استفاده از آزمون آماری t-test تجزیه و تحلیل شد.میانگین سطح سرمی IL-7 در بیماران مبتلا به سرطان استئوسارکوما و افراد گروه کنترل به ترتیب 03/0±1/0 و 02/0±08/0 پیکوگرم در میلی لیتر اندازه گیری شد و تفاوت معنی داری در میانگین سطح سرمی IL-7 بین دو گروه وجود نداشت (515/0=p value). علیرغم افزایش سطح سرمی IL-7 در متاستاز سرطانهای خاص به استخوان، نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان می دهد که سطح سرمی IL-7 در بیماران مبتلا به سرطان اولیه استخوان از نوع استئوسارکوما افزایش معنی داری نمی یابد. این یافته از آن جهت اهمیت دارد که اینترلوکین 7 سیتوکاین بقای لنفوسیتها در مغز استخوان و سایر اندامهای لنفی می باشد و هرگونه تغییر در سطح آن می تواند منجر به تغییراتی در عملکرد سیستم ایمنی شود.<br />
سرطان,استئوسارکوما,اینترلوکین 7,الایزا
https://smsj.sums.ac.ir/article_46491.html
https://smsj.sums.ac.ir/article_46491_5616669dfcfd3a53be41cf5e64291b33.pdf